مصدر و اسم مصدر در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی به دنبال برخی از افعال یا عبارات مصدر فعل (infinitive) یا اسم مصدری (gerund) می آید. گاهی می توان با توجه به معنی جمله از هر یک از آنها استفاده کرد.
مصدر
مصدر یک فعل، شکل اولیه و ساده آن فعل است. از مصدر در موارد زیر استفاده می شود:
- بعد از برخی صفات خاص. به مثال زیر توجه کنید:
It was impossible to go back.
(این غیر ممکن بود که برگردیم.)
- بعد از برخی اسامی خاص. به مثال زیر توجه کنید:
There was no need to get angry.
(هیچ نیازی به عصبانی شدن نبود.)
- بعد از برخی عبارات خاص. به مثال زیر توجه کنید:
I would rather stay at home.
(من ترجیح می دهم خانه بمانم.)
- بعد از برخی افعال خاص (با یا بدون فاعل). به مثال زیر توجه کنید:
We might stay at home.
(ما ممکن است در خانه بمانیم.)
- بعد از برخی افعال خاص + کلمات سوالی. به مثال زیر توجه کنید:
We didn’t remember where to meet.
(ما به یاد نمی آوریم کجا همدیگر را ملاقات کنیم.)
لیست کلماتی که به مصدر نیاز دارند
در صفحه زیر می توانید لیستی از کلماتی که بعد از آنها فعل به صورت مصدر آورده می شود (با یا بدون to) ببنید.
لیست کلماتی که مصدر فعل نیاز دارند
اسم مصدر
اسم مصدر یا gerund به شکل ing- دار از فعل گفته می شود. زمانی که فعل با برخی کلمات خاص مورد استفاده قرار می گیرد باید از اسم مصدری آن استفاده کرد. این کلمات عبارتند از:
- به عنوان مفعول یک جمله. به مثال زیر توجه کنید:
Cycling is good for your health.
(دوچرخه سواری کردن برای سلامتی خوب است.)
- بعد از برخی حروف اضافه خاص. به مثال زیر توجه کنید:
Instead of studying for her exams, she went out every night.
(به جای خواندن برای امتحان، او هر شب بیرون رفت.)
- بعد از ترکیب های خاصی از صفات و حروف اضافه. به مثال زیر توجه کنید:
I am interested in visiting the museum.
(من به دیدن موزه علاقه دارم.)
- بعد از برخی اسامی خاص (با یا بدون حرف اضافه). به مثال زیر توجه کنید:
There’s no point in waiting any longer.
(هیچ فایده ای در بیشتر منتظر ماندن وجود ندارد.)
- بعد از برخی افعال خاص (با یا بدون حرف اضافه). به مثال زیر توجه کنید:
I enjoy cooking.
(من از پختن لذت میبرم.)
لیست کلماتی که بعد از آن اسم مصدر آورده می شود
در زیر می توانید لیستی از همه کلمات و عباراتی که بعد از آن اسم مصدر آورده می شود را ببنید.
لیست کلمات نیازمند اسم مصدر
مصدر یا اسم مصدر
در مقابل کلماتی که ممکن است تنها با مصدر یا اسم مصدر استفاده شوند، کلماتی هم هستند که می توانند از هر دوی آنها استفاده کنند.
معنای ثابت
برای کلمات زیر فرقی نمی کند که شما از مصدر استفاده کنید یا اسم مصدری. در هر دو حالت معنای جمله دقیقا یکسان خواهد بود. به مثال زیر توجه کنید:
I started to read./I started reading.
(من شروع به خواندن کردم.)
- attempt
- begin
- bother
- cannot bear
- cease
- continue
- hate
- intend
- love
- prefer
- start
گرامر متفاوت
برای افعال زیر اینکه شما از مصدر یا اسم مصدر استفاده کنید در معنای جمله تاثیری ندارد. تنها تفاوت این است که از مصدر در جمله ای استفاده می شود که در آن مفعول داریم و از اسم مصدر در جمله ای استفاده می شود که مفعول نداریم.
فعل | مصدر (جمله با مفعول) | اسم مصدر (جمله بدون مفعول) |
advise |
I advise you to go by bus. |
I advise going by bus. |
allow/permit |
They do not allow people to smoke in the building. |
They do not allow smoking in the building. |
forbid |
The teacher has forbidden his students to use mobile phones in class. |
The teacher has forbidden using mobile phones in class. |
معنای متفاوت
برای افعال زیر اینکه شما از مصدر استفاده کنید یا اسم مصدر در معنای نهایی عبارت تاثیر می گذارد.
فعل یا عبارت | معنا با مصدر | معنا با اسم مصدر |
forget/remember | [اشاره به آینده]
Remember to switch off the lights. (یادت باشد چراغ ها را خاموش کنی.) |
[شاره به گذشته]
Do you remember losing your first tooth? (آیا از دست دادن اولین دندانت را به یاد می آوری؟) |
go on | [شروع کردن یک چیز جدید]
After his studies he went on to become a teacher. (بعد از مطالعات او، او به سمت معلم شدن رفت.) |
[ادامه دادن یک چیز از قبل شروع شده]
He stopped reading, looked up a word and then went on reading. (او خواندن را متوقف کرد، یک کلمه را چک کرد و بعد به خواندن ادامه داد) |
regret | [متاسف بودن بابت چیزی که به زودی گفته می شود]
I regret to say that you cannot come with us. (من متاسفم بگویم که او نمی تواند با ما بیایی.) |
[برای چیزی در گذشته متاسف بودن]
I regret saying that I hated her. (من متاسفم که گفتم از او متنفرم.) |
stop | [متوقف شدن برای انجام کاری]
I stopped to smoke. (من وایسادم تا سیگار بکشم.) |
[متوقف کردن کاری، ادامه ندادن کاری]
I stopped smoking. (من سیگار کشیدن را متوفق کردم.) |
try | [انجام دادن یک کار پیچیده]
I tried to solve this riddle, but I couldn’t. (من سعی کردم معما را حل کنم، اما نتوانستم.) |
[امتحان کردن یک چیز یا یک کار]
We tried baking the cake without flour, but it did not work. (ما پختن کیک بدون آرد را امتحان کردم، اما کار نکرد) |