استراتژی ها مکالمه (قسمت اول)
استراتژیهای گفتگو و مکالمه به زبان انگلیسی
۱- استراتژیهای شروع گفتگو
بعضی وقتها شروع یک گفتگو میتواند سختترین قسمت آن باشد. بهویژه اگر آدمی خجالتی باشید، در حالت عادی به زبان مادری خود نیز احتمالاً خیلی کم با دیگران به گفتگو میپردازید. بنابراین، شروع یک مکالمه به زبان انگلیسی میتواند بسیار دلهرهآور باشد. در نوشتهی قبلی در رابطه با ترس و دلهره از مکالمه صحبت کردیم و فرض میکنیم که آن را خواندهاید و دیگر ترسی از مکالمه ندارید. حال چطور میتوانیم گفتگویی را با دیگر افراد شروع کنیم؟
۱-۱- معرفی خود + حالت چطوره؟
سادهترین راه برای شروع گفتگو معرفی خود و پرسیدن احوال دیگری است:
Hi, I’m Dan. How are you?
Hi, I’m Dan. How you doing?
Hi, I’m Dan. How’s it going?
۱-۲- چه خبر؟
همانطور که در زبان فارسی وقتی دوستمان را میبینیم، یکی از پرکاربردترین موارد شروع گفتگو، پرسیدن جملهی “چه خبر؟” است؛ در زبان انگلیسی نیز این موضوع کاربرد دارد. البته بایستی دقت کنیم که از این استراتژی نباید برای افرادی که تازه آنها را دیدهایم، استفاده کنیم:
Hey, Aaron. What’s new?
۱-۳- چهکار میکنی؟
سومین استراتژی برای شروع یک گفتگو، پرسیدن شغل طرف مقابل، یا کاری است که وی در حال حاضر دارد انجام میدهد. توجه بفرمایید که گاهی اوقات پرسیدن شغل میتواند مکالمه را کسلکننده کند. مخصوصاً اگر طرف مقابل شغل خیلی جالبی نداشته باشد.
Hey, Aaron. What do you do? I’m an English teacher.
بهجای پرسیدن شغل شاید بهتر باشد که از طرف مقابل بپرسیم که الآن دارد چهکار میکند.
Hey, Aaron. What are you doing? I’m watering my garden
۱-۴- چه تفریحاتی داری؟
چهارمین استراتژی این است که از طرف مقابل بپرسیم چه تفریحاتی دارد. این سؤال از سؤال قبلی میتواند خیلی بهتر و هیجانانگیزتر باشد. زیرا اکثر افراد وقتیکه در تعطیلات خود به سر میبرند، معمولاً تفریحات جالبی دارند که میتوان در رابطه با آنها برای ساعتها صحبت کرد.
Hey, Aaron. What do you do for fun?
Hey, Aaron. What do you do when you’re not working?
۱-۵- تعریف و تمجید
همهی آدمها تعریف و تمجید شدن را دوست دارند. بنابراین اگر میخواهید با یک نفر، گفتگوی صمیمانهای داشته باشید؛ میتوانید از وی تعریف کنید. فقط نکتهی مهم این است که بایستی دقت لازم را در تعریف و تمجید انجام دهید. مثلاً یکی ممکن است موهای فرفری داشته باشد و شما بگویید: چه موهای فرفری قشنگی داری! اما در حقیقت ایشان موی فرفری دوست نداشته باشد و از تعریف شما بدش بیاید. بنابراین عاقلانهتر این است که تعریف و تمجیدمان متوجه متعلقات فرد مقابل باشد. مثلاً لباس یا کفش و …. بهعنوانمثال:
Hey, that’s a nice bag. Where did you get it?
Hey, that’s a nice hat. It looks comfortable.
.برای فهم بهتر این ویدئو را تماشا کنید