۱۲ دلیلِ قاطع برای اثبات اینکه دیدن فیلم، یکی از بهترین راههای آموختن زبان است.
مشاهده رسانههای بصری و تماشایِ فیلم بخشی جدانشدنی از برنامه روزانه ماست. این روزها احساس میکنیم که سریالهای مورد علاقه ما و بازیهای رایانهای محبوبمان بخشی از هویت ما هستند. علاوه بر این، تنوعِ تمایلاتِ ما به تعداد انسانهای روی کره زمین است و شاملِ سریالهای کُمدی، درام، برنامههای تخصصی و یا تفریحی تا مصاحبههای زنده و کلیپهای یوتوب میشود. به همین خاطر، عجیب نیست که از بین تمامی شیوههای یادگیری زبان، مشاهده رسانههای بصری و فیلم و ویدیو برای ما محبوبتر باشد.
البته قطعا منظور این نیست که راههای مفرح دیگری برای یادگیری زبان وجود ندارند و یا اینکه تماشای فیلم بهترین راه یادگیری است، بلکه برای بیشتر ما، عملیاتیترین راه ممکن است.
دلیل اول: قرن بیست و یکم، عصر دیجیتال است.
عصر دیجیتال امکانات فراوانی در اختیار زبانآموزان قرار داده است. لیکن استفاده از فایلهای ویدیویی بین آنها منحصر بفرد است چرا که بسیار شبیه استفاده از زبان بصورت واقعی است و منافع مشابه آن را دارد.
دلیل دوم: مشاهد ویدیوها کاری شبیه به صحبت کردن است ولی بدون استرس.
وضعیتهای مختلفِ اجتماعی میتوانند استرس فراوانی را برای ما ایجاد کنند. برخی از این نگرانیها و اضطرابها میتوانند مخرب باشند و ممکن است زبانآموز درگیر این عواطف گشته و از توجه به محتوای گفتمان و مکالمه باز بماند. قطعا فیلم نمیتواند جایگزین یک مکالمه واقعی بشود ولی میتواند شرایط مشابهی را در فضایی امن بازسازی کند.
دلیل سوم: شما بجای تمرکز روی تولیدِ پاسخ، روی گوینده متمرکز هستید.
اینکه شما همزمان با شنیدن مشغول اندیشیدن به پاسخ صحبتهای گوینده باشید، روند شنیدن را مخدوش میکند. برای یادگیری زبان، شنیدن دقیق، فعالیتی کلیدی است و تماشای فیلم به شما این امکان را میدهد که فارغ از تلاش برای پاسخگویی، روی محتوای ارائه شده متمرکز شوید.
دلیل چهارم: یادگیریِ زبان، یادگیری یک مهارت است نه حفظ کردن مجموعهای از اطلاعات.
توانایی استفاده از زبان، یک مهارت است؛ مانند دوچرخه سواری. خواندن خروارها کتاب در مورد دوچرخهسواری به شما کمکی به دوچرخهسوار شدن نمیکند. یادگیری زبان نیز فرآیندی مشابه است. دیدن فیلمهای زبان اصلی مشابه قرار گرفتن روی دوچرخه و حضور در بطنِ خودِ مهارت است.
دلیل پنجم: تماشای فیلم، مغزِ شما را در وضعیت یادگیری زبان به سبکِ مدلسازیِ کودکان قرار میدهد.
کودکان دنیای اطرافشان را تجزیه و تحلیل نمیکنند و برخلاف بزرگسالان از محاسبات پیچیده منطقی بهره نمیبرند. آنها اطلاعات را جذب و کپیبرداری میکنند. این شیوه یکی از روشهای قابل ملاحظه در یادگیری زبان در کودکان است. تماشای فیلم، عموما بخش تحلیلگر را به حاشیه برده و اجازه جذب مستقیم اطلاعات را به مغز شما میدهد.
دلیل ششم: مشاهده فیلم، یک مثالِ تمام عیار از کاربردهای زبانی است.
کاربرد یک لغت یا جمله یا ساختارِ گرامری فقط شامل الفاظ و صداها نمیشود و پدیدهای پیچیدهتر از عناصرِ زبانیِ صِرف است. چهره مخاطب، که شامل نوعِ حرکت چشمها و ابروها میشود، و همینطور حرکات سر و گردن و بطور خلاصه «زبان بدن» هم بخشی از کاربردهای زبانی محسوب میشوند که یک کتاب یا یک فایل صوتی از نشان دادن آنها عاجز است.
دلیل هفتم: دیدن فیلم باعث میشود زبان را مانند یک فردِ native پردازش کنید.
یکی از یافتههای اخیر در دانش عصبی-کلامیِ زبان، این است که برخلاف باور عموم، میتوان در سنین بالا هم زبانهای دیگر را آموخت. تحت شرایط خیلی مساعد حتی برخی زبانآموزان میتوانند در سنین بالا به سطح افرادِ native هم برسند. بهترین شیوه تمرین برای رسیدن به این هدف غرق شدن در زبان یا immersion است که تماشای فیلم یکی از بهترین ابزار برای رسیدن به همین هدف میباشد.
دلیل هشتم: محتوای بصری فرصت آشنایی با فرهنگ جامعه هدف را فراهم میآورد.
نمیتوان فرهنگِ افرادِ بومیِ یک زبان را از خودِ آن زبان جدا کرد. رسانههای بصری مانند تلهفیلمها و تلهرمانها این فرصت را فراهم میآورد که علاوه بر ادبیاتِ موجود در جامعه هدف، با ذائقه حاکم بر آن نیز آشنا شویم.
دلیل نهم: فیلمها به شما نشان میدهند که مانندِ افرادِ native صحبت کنید.
جمله معروفی بین اهل هنر وجود دارد که «دوربین دروغ نمیگوید!» نمایشنامهها و فیلمها معمولا به گونهای نوشته شدهاند که شخصیتها باورپذیر و مشابه انسانهای واقعی باشند. پس میتوان مطمئن بود که آنچه در تصویر مونیتور خود میبینید و عباراتی که میشنوید، انعکاسی نزدیک به دنیای واقعی هستند.
دلیل دهم: سرعت تکلم در فیلم به سرعتِ واقعیِ افرادِ native نزدیک است.
افرادِ native سریع صحبت میکنند. این موضوع یک راز نیست و همین مسئله باعث چالش بسیاری از زبانآموزان در ابتدای راه است. تنظیمکردنِ دستگاه شنیداری با چنین سرعتی در برخوردهای زنده ممکن نیست و اگر از همان ابتدا بخواهید در صحبتِ زنده با افرادِ بومی، مکالمه خودتان را تقویت کنید (حتی اگر در دسترس باشند) به چالشِ عدمِ درک دچار خواهید شد. مشاهده فیلم به شما فرصتِ توقف، به عقب کشیدن، تکرار دوباره و یا چندباره را میدهد و شما تا زمانی که دوست داشته باشید فرصت تمرین دارید.
دلیل یازدهم: فیلمها حاوی تعداد زیادی از اصطلاحاتِ روزمزه یا slang هستند.
وقتی بحث از مهارت شنیدار میشود، فقط سرعت و وضوح عبارات چالشآفرین نیستند بلکه اصطلاحات و کنایههایِ روزمره افرادِ بومی نیز برای ما زبانآموزان ناشناختهاند. البته حقیقت این است که یادگرفتن این اصطلاحات یا استفاده از فیلمها میتواند یکی از لذتبخشترین تمرینها در زبان انگلیسی باشد. اکثر این اصطلاحات به کتابهای آموزشی استاندارد راه نمییابند ولی این انتظار ذهنی وجود دارد که زبانآموزان با پیگیریِ خود از طریق محتواهای زبانِ اصلی، آنها را بیاموزند.
دلیلِ دوازدهم: داخل کردن «تماشای فیلم» به برنامه روزمره سادهتر از مطالعه کتابهای گرامر است.
از دلایل عمده کنار گذاشتن پروسه یادگیری زبان، کسالتبار جلوه کردنِ آن است. مطالعهکردنِ روزانه ۵ صفحه از یک کتابِ عجیب و غریبِ گرامری کار سادهای نیست؛ زیرا بطور طبیعی و از قبل، فضایی برای این کار لحاظ نشده است. اما در مشاهده کلیپهای ویدیویی و فیلم چنین موضوعی مطرح نیست. بسیاری از ما روزانه حجم قابل توجهی رسانه صوتی-تصویری را از سمع و نظرمان میگذرانیم. تنها کاری که لازم است انجام دهیم تغییر زبانِ محتوای آنهاست.
لیست دلایل طولانیتر از این دوازده تاست!
در عصری که در هر دقیقه بیش از ۳۰۰ ساعت محتوای ویدیویی به وبسایت یوتوب آپلود میشود، نمیتوان کمبود محتوای صوتی-بصری را بهانه ندیدن فیلم قرار داد. به همه دلایلی که دربارهشان صحبت کردیم و تعداد خیلی بیشتر که ناگفته ماندند، استفاده از تماشای فیلم، یکی از بهترین راههای تقویت زبان است؛ و اگر شما تاکنون این فعالیت را جزئی از روتینِ زبانآموزیتان قرار ندادهاید لازم است از همین امروز اقدام بفرمایید.