یادگیری زبان انگلیسی چقدر طول میکشد؟
یکی از رایجترین سؤالهای زبانآموزان مبتدی، مدت زمانِ یادگیری زبان است. این سؤال گاهی مستقیما و به شکل «مدت زمان یادگیری زبان انگلیسی چقدر است؟» و گاهی به شکلهای دیگر مثلِ «چقدر طول کشید تا شما زبان یاد گرفتید؟» پرسیده میشود.
این سؤال به دلایل مختلف حائز اهمیت و جلب کننده توجه است.
زبان آموزان تازهکار دوست دارند از همین آغاز بدانند مجموع زمانی که برای یادگیری زبان صرف خواهند کرد چقدر است. هیچکدام از ما دوست نداریم وقت خود را تلف کنیم و یا در مسیری گام بگذاریم که مسافت آن برایمان ناشناخته است. موضوعِ «قابل پیشبینی بودن» یکی از مطلوبترین امتیازها برای ما انسانهاست. اما مشکلی که این پرسش از مدت زمان یادگیری زبان در دل خود نهفته دارد، در نظر نگرفتن منحصر به فرد بودن زبانآموزان است. واقعیت این است که مثل پاسخ بسیاری از سؤالات مشابه، در جواب این سؤال نیز تنها میتوانیم بگوییم «بستگی دارد.»
برای درک عمیقتر این سؤال از شما دعوت میکنم ۴ گامی که در ادامه میآید را بردارید تا به پاسخ این سؤال نزدیکتر شوید.
گام اول: ابتدا باید منظور خود را از «یادگیریِ زبان» به خوبی تعریف کنید.
باید از خودمان بپرسیم که وقتی میگوییم «زمانِ یادگیری زبان» دقیقا منظورمان از یادگیری چیست؟ شاید برایتان جالب باشد که پاسخ همین سؤال از یک زبانآموز تا زبانآموز دیگر بسیار متفاوت است. در حالت کلی، بسیاری از مفاهیم زبانی که همگان از آنها استفاده میکنند، مثل روانی یا fluency، هم در ذهن افراد تعریف متفاوتی دارند و هم اینکه اندازهگیریشان به این راحتیها نیست. آیا وقتی میگوییم روانی، منظور روانی در صحبت کردن است؟ آیا این روانی، سطح بالایی از نوشتار و ادبیات را هم شامل میشود؟ آیا معنایش این است که قرار است در مرحله روانی، به همان سطحِ کارایی که در زبان مادری خود دارید، در زبان هدف هم برسید؟
به همین دلیل و برای رسیدن به سطح مشترکی از معنای یادگیری، مناسب است به جدولِ سطحبندیِ چارچوبِ مشترکِ اروپایی یا CEFR سری بزنید. در این جدول منظور از رسیدن به هر سطح تعریف شده است و مهارتهایی که در هر سطح از زبانآموزان انتظار میرود با جزئیات مناسبی بیان شدهاند. پس برای تشخیص مدت زمانِ یادگیری زبان ابتدا لازم است مفهوم «یادگیری» برایتان روشن باشد.
در کنار مفهوم یادگیری، به این موضوع نیز توجه داشته باشید که ویژگیهای فردی شما در رشد مهارتهای مختلف زبانیتان تاثیرگذار خواهند بود. مثل اگر فردی برونگراو اهل صحبت با دیگران هستید، مهارتِ مکالمه شما و شنیدار شما پیش از سایر موارد رشد خواهند نمود.
گام دوم: تصمیم بگیرید که تا چه میزان میتوانید انرژی و زمان اختصاص دهید.
ضرب المثل معروفِ «هر چقدر بیشتر پول بدهی، بیشتر آش میخوری» بیان کننده یک معادله ساده و بدیهی در یادگیری هر مهارتی است. هر چقدر بیشتر وقت و انرژی هزینه کنید، کلِ زمان یادگیری زبان، برای شما کاهش مییابد و به آن سطح از یادگیری که مطلوب شماست سریعتر میرسید. به بیان دقیقتر، اگر روزی چند ساعت بطور متمرکز صَرفِ زبانآموزی نمایید و خودتان را در زبان غرق کنید، خیلی سریع در زبان هدفتان رشد خواهید کرد.
البته شاید همه ما امکان چنین تعهدِ زمانی را نداشته باشیم و شغل و خانواده و سایر مسئولیتها ما را مجبور کنند که ساعات کمتری به زبانآموزی اختصاص دهیم. اگر فقط روزی نیم ساعت و تنها سه روز در هفته میتوانید زمان برای یادگیری زبان کنار بگذارید، طبیعتا کلِ زمانِ یادگیری زبان شما طولانیتر خواهد بود ولی معنایش این نیست که این برنامه فاقد ارزش است. کاملا برعکس؛ شما از حداقل منابع و فرصتهایتان بیشتری بهره را بردهاید و به یک برنامه منظم رسیدهاید و اگر همین برنامه ظاهرا مختصر را حفظ کنید قطعا به نتیجه میرسید حتی اگر این نتیجه دیرتر حاصل شود.
گام سوم: از آموختههای پیشین خود استفاده کامل را ببرید.
این گام دو بُعد دارد. اگر زبانی که میخواهید بیاموزید غیر از زبان انگلیسی است، ببینید آیا اطلاعات گذشته شما از زبانهای دیگر، میتواند کارتان را سادهتر کند؟ مثلا اگر زبان عربی، زبان هدف شماست، میتوانید از شباهتهای آن با زبان فارسی استفاده کنید. یا اگر میخواهید زبان روسی یا زبانهای اروپای شرقی را بیاموزید و با گویش آذری آشنایی دارید میتوانید از آشناییتان با تلفظ برخی صداها نهایت بهره را ببرید.
هر چه باشد بسیاری از زبانها از یک خانواده هستند و بین افراد خانواده شباهتهای فراوانی وجود دارد و میتوان از این تشابهات در راستای یادگیریِ سریعترِ گرامر، لغات و تلفظ استفاده نمود.
بُعد دیگر بهرهبرداری از آموختههای گذشته، مرور مطالبی است که در دوران تحصیل و مدرسه آموختهاید. این مورد مخصوصا برای ما ایرانیان که در دوران مدرسه و خیلی زود با زبان انگلیسی آشنا میشویم موضوعیت دارد. اگر زبان هدفتان انگلیسی است، سری به آموختههای دوران مدرسه بزنید و آنها را مرور کنید. درست است که یادگیری دوران مدرسه برای بسیاری از ما با کسالت و اجبار و خُشکی همراه بوده و بیشتر ما این زمان یادگیری زبان را تلف شده تلقی میکنیم، ولی هر چه باشد شما با گرامر پایه تا حدی آشنا شدهاید و حال که قصدی جدی برای یادگیری زبان دارید فرصت خوبی است که آموختههای گذشته را مرور کنید. مطمئن باشید که بیشتر از آنچه تصور میکنید آموختهاید.
گام چهارم: انتظار سفری ماجراجویانه و طولانی مدت داشته باشید و از آن نهایت لذت را ببرید.
درست است که ما در این مقاله و مقالات دیگر سعی میکنیم که میانبرها و بهترین راههای زبانآموزی را بررسی کنیم تا شما سریعتر به مقصد برسید، اما حقیقت این است که یک شبه نمیتوان ره صد ساله رفت. این ضربالمثل درباره هر موضوعی هم که صادق نباشد در مورد زمانِ یادگیری زبان بسیار کارآمد است.
زبانشناس معروف Stephen Krashen، معتقد است که برخی گامهای زبانی برای اینکه جزئی از دانش فعال زبانآموز بشوند باید حداقل، مدت زمانی خاص را در ذهن زبانآموز بگذرانند. به بیان دیگر نمیتواند شب امتحانی آنها را آموخت و خودِ «گذرِ زمان» یکی از عوامل یادگیری آنها است. طبق نظریه این زبانشناس به جای «یادگیری» باید با نگاهِ «کسب کردن در طول زمان» به پروسه زبانآموزی نگریست.
حال که واقعیت چنین است، ضروری است که از همین ابتدای کار انتظار خودمان را متناسب با این روند تنظیم کنیم و بجای اینکه یادگیری زبان را راهی مشقت بار ببینیم که جایزهای ارزشمند در انتهایش قرار دارد، به آن به چشم یک سفر ماجراجویانه نگاه کنیم که میتوانیم در آن از تکتک گامهایی که برمیداریم لذت ببریم و در واقع برداشتن هر گام را یک جایزه بدانیم.