نگاهی به پشتِ پرده اثرِ یادگیری لغات در زبانآموزی
یکی از ارکان جدانشدنیِ یادگیری یک زبان جدید، یادگیری لغات آن زبان است. لیکن لغات را نمیتوان با برداشتنِ دیکشنری و حفظ کردنِ تک تک واژگان آن یادگرفت. در این مقاله میخواهیم نگاهی دقیقتر از معمول به پشتِ پرده این فرآیند بیاندازیم.
یکی از خاطرات شیرین دوران کودکی من بستنی خوردنهای دست جمعی بود. من و همبازیها کنار همدیگر مینشستیم و بستنیهایتمان را لیس میزدیم. از آنجایی که هر چیزی در دنیای اطراف ما برای بازی خلق شده بود، خیلی زود این بستنی لیس زدن تبدیل شد به یک بازی! و قانون بازی این بود که بستنی هر کسی دیرتر تمام شود برنده است. بازندهها که بستنیشان را زودتر خورده بودند مجبور میشدند در کمالِ سرافکندگی، بستنی خوردنِ با افاده بقیه را تماشا کنند و این از هر تنبیهی بدتر بود. خلاصه اینکه این رقابتی کاملا جدی و حیثیتی بینِ افراد ۵-۶ ساله بود! مثل هر مسابقه دیگری خیلی زود تکنیکهای مختلفی برای فریب حریفان ابداع شد؛ مانند لیسهای الکی! و یا لیسهایی با حداقل تماس با خود بستنی! بخوبی یادم هست که یکی از سؤالهای فلسفی دوران کودکیِ من این بود که واقعا و بطور مطلق، در یک بستنیِ چوبی، چند لیس نهفته است؟؟
گاهی در رقابت بین دو بستنیخورِ فینالیست اینطور به نظر میرسید که هرچقدر لیس میزنند چیزی از حجم بستنی کم نمیشود و گویی قرار است این رقابت تا پایان عمر بستنیها ادامه داشته باشد.
این روزها که بسیاری از زبانآموزان از دشواری و تمامیناپذیر بودنِ یادگیری لغات برای من میگویند، دقیقا خاطراتِ بستنیهایی که هیچگاه تمام نمیشدند برایم تداعی میگردند. ما در یادگیری زبان با دریایی از لغات عجیب و غریب مواجهیم که ظاهرا هر مقدار از آنها را هم که یاد بگیریم همچنان این لیست بلند و بالا ادامه دارد.
قبل از هر اقدامی برای افزایش دامنه لغاتمان، لازم است اول بدانیم منظور و معنایِ یادگیری لغت چیست؟
منظور از یادگیری لغات چیست؟
وقتی میگوییم یک لغت را میشناسیم و معنای آن را میدانیم، دقیقا منظورمان چیست؟
شاید در اولین نگاه، معنای عبارتِ «من این لغت را میشناسم» برایتان بدیهی به نظر برسد اما اگر به جزئیاتِ مفهومِ «آگاهی از معنا» دقت کنید چطور؟
وقتی یک لغت را میشنوید اگر معنای تقریبی آن را بدانید ولی هنگام سخن گفتن یا نوشتن، از بازخوانی و استفاده از آن ناتوان باشید، باز هم خواهید گفت «من این لغت را میدانم؟»
نکته ظریفی که در جمله قبل نهفته است به تمایزِ بین «دامنه لغاتِ فعال» و «دامنه لغات غیرفعال یا گذرا» اشاره دارد.
«لغاتِ فعالِ» شما آن دسته از لغاتی هستند که میتوانید به سرعت بازخوانیشان کنید و بطور فعال در نوشتار، گفتار و اندیشیدنتان، آنها را بکار ببرید.
از سوی دیگر «لغاتِ غیرفعالِ» شما، لغتهایی هستند که بصورتِ گذرا و در جریان شنیدن و یا مطالعه، میتوانید آنها را درک کنید، اما در مقامِ کاربرد، یا از استفاده آنها عاجز هستید و یا از نحوه کاربردشان در نوشتار و گفتار و اندیشیدنتان اطمینان ندارید.
در حالت کلی، کلمات جدید ابتدا به لغاتِ غیرفعال شما افزوده میشوند. شما در این سطح آنها را گاه و بیگاه مشاهده میکنید و کم کم نسبت به نحوه کاربردشان و معنایِ آنها احساس آشنا بودن به شما دست میدهد.
پس از آن، و بعد از آنکه این لغات را بارها مشاهده کردید و با فضای کلامیِ مورد استفادهشان به خوبی آشنا شدید، و هنگامی که به تعداد کافی کاربردهای مختلف و معانیِ متفاوت این لغات را دیدید، آرام آرام این لغات جذبِ دامنه لغات فعال شما میشوند.
دامنه لغاتِ غیرفعالِ زبانآموزان و همینطور افرادِ native، معمولا چندین برابر گستردهتر از دامنه لغات فعال آنهاست. برای ما زبانآموزان، ارتقاءِ لغاتِ غیرفعال به دسته لغات فعال، یکی از بهترین راههای توسعه دانش درباره زبانیست که میآموزیم.
برای شروع، به تقویتِ دامنه لغاتِ غیرفعالِ خود بپردازید.
درست است که یادگیریِ واقعی و تمام عیارِ یک لغت زمانی رخ میدهد که از لغتی غیرِ فعال به لغتی فعال بدل شود اما میدانیم که اضافه کردن یک لغت بطور مستقیم به دامنه لغات فعال شدنی نیست و نمیتوان یکباره یک لغت را به طور کامل یاد گرفت. در عوض، لغاتِ جدید معمولا خانه خود را در بستر لغات غیرفعال حافظه شما بنا میکنند؛ لغاتی که اگر شما داخل متنی مشاهدهشان کنید، تماما یا حدودا معنایشان را میدانید اما هنوز نمیتوانید بطور مستقل آنها را بکار ببرید.
برای یادگیری لغات بیشتر، شما لازم است که با استفاده از دامنه لغاتِ غیرفعالتان، خودتان را در محتوای زبان هدف غرق کنید. و این بدان معناست که باید خودتان را بطور مستمر در معرض ورودیهای زبان هدف قرار دهید؛ مثل دیدنِ برنامههای تلویزیونی، شنیدنِ محتواهای صوتی و در صورت امکان، برقراریِ حجم فراوانی از محاورات زنده به زبان هدف.
زبانآموزان سطح مقدماتی نباید برای یادگیری لغات جدید بطور تک به تک، خود را تحت فشار قرار دهند و بخاطر عدمِ آگاهی از معنای آنها به خودشان استرس وارد کنند. هنگامِ شروع زبانآموزی، هر لغتِ جدید، جزءِ دادهای عجیب و غریب به حساب میآید و بهترین راه یادگیریِ عمیق آنها، برخورد چندباره و مستمر با آنهاست نه تلاش واهی برای حفظ کردنشان.
برای رسیدن به این هدف میتوانید از مجراهایِ اطلاعاتیِ زیر بهره ببرید:
- تماشایِ برنامههایِ تلویزیونی که مختصِ کودکانِ native طراحی شدهاند.
- خواندن کتابهای کودکان که کم حجم بوده و دارای واژگان جدید محدود میباشند.
- تماشای انیمیشنها سینمایی مانند محصولاتِ استودیوی دیزنی.
- تماشای برنامههای مستند و آموزشی که در آنها هم شمرده شمرده صحبت میشود و هم برای هم عبارت، تصویر مرتبط وجود دارد.
- مراجعه به صفحات ویکیپدیا برای موضوعاتی که در موردشان کنجکاو هستید.