معنی Green و همه کاربردهای این واژه
در این بخش به بررسی معنی green در زبان انگلیسی میپردازیم و تمامی کاربردهای این واژه را با یکدیگر میآموزیم.
معنی green را میتوان در سه دسته اسم یا noun و صفت یا adjective و فعل یا verb جستجو نمود و برای آنها معادل یافت.
کلمه و معنی green جزو واژگان مقدماتی زبان انگلیسی حسوب میشود.
فعل یا verb جستجو نمود و برای آنها معادل یافت.
کلمه و معنی green جزو واژگان مقدماتی زبان انگلیسی حسوب میشود.
کاربرد و معنی Green در زبان انگلیسی
در این بخش معنی واژه green و تمامی کاربردهای این واژه را در زبان انگلیسی میتوانید مشاهده کنید:
معنی Green به عنوان اسم
کلمه green به عنوان اسم به معنای «رنگِ سبز (غیر قابل شمارش)» و «سبزیجات و برگهای بزرگ سبزرنگ (قابل شمارش)» و «چمنزار (قابل شمارش)» است. نمونه کاربردی:
- مثال برای «رنگ سبز»:
This room reminds of spring. It is full of green.
«این اتاق مرا یاد فصل بهار میاندازد. این اتاق پر از رنگ سبز است.»
- مثال برای معنای «سبزیجات»:
Parents should add some greens to the children’s diet.
«والدین باید مقداری سبزیجات به رژیم غذایی بچهها اضافه کنند.»
- مثال برای معنی «چمنزار»:
When we were kids we loved to run across the green.
«وقتی بچه بودیم، عاشق دویدن از میان چمنزار بودیم.»
معنی Green به عنوان صفت
معنی green به عنوان صفت «سبزرنگ» و «اشاره به مناطقی که پوشش گیاهی دارند» و «میوه یا گیاه کال» و همچنین «فرد بیتجربه و تازهکار» است.
- مثال کاربردی برای معنای «سبزرنگ»:
Mina had green eyes but used contact lenses.
«مینا چشمانی سبز رنگ داشت ولی از لنز استفاده میکرد.»
- مثال کاربردی برای معنای «اشاره به مناطق سبز»:
Between this town and the next, you will only find green fields.
«بین این شهر و شهر بعدی، فقط مناطق دارای سبزه و درخت خواهید یافت.»
- مثال برای معنای «میوه نارس و کال»:
These bananas are still green. We can’t eat them now.
«این موزها هنوز کال و نرسیده هستند. نمیتوانیم الان اینها را بخوریم.»
- مثال برای معنای «بیتجربه»:
When you are green at a job, you should listen to more experienced people.
«هنگامی که در شغلی تازهکار هستی، باید به افراد با تجربهتر گوش دهی.»
معنی Green به عنوان فعل
معنی green به عنوان فعل «تزیین کردن یک فضا با گل و گیاه (فعل ناگذرا به مفعول)» و «آگاه کردن دیگران از اهمیت مشکلات زیستمحیطی (فعل گذرا)» است.
- مثال کاربردی برای معنای «تزیین کردن با گل و گیاه»:
After greening the office, you can sense the fresh air in here.
«بعد از آوردن گل و گیاه به دفتر، میتوانی هوای تازه را اینجا حس کنی.»
- نمونه برای معنای «آگاهسازی زیستمحیطی»:
The participating managers were greened and decided to make changes to their companies.
«مدیران شرکت کننده از مشکلات زیستمحیطی آگاه شدود و تصمیم گرفتند که در شرکتهای خود تغییراتی ایجاد دهند.»