درمکالمه به زبان انگلیسی اصطلاحات بسیاری وجود دارند که برای ابراز منظور نه تنها موثر هستند بلکه لازم و ضروری به شمار میروند. معنای اصطلاح tip of the iceberg مشخص است و حکایت از قسمت پنهان یک موضوع و یا مسئله میکند. در زبان انگلیسی tip of the iceberg یعنی احتیاط در تحلیل به دلیل پنهان بودن جوانب کلیدی، معنای صریح این اصطلاح نوک یک کوه یخی شناور است که اشاره به یخ های شناور غول آسا در آب های قطب های  جنوب و شمال دارد و با تذکر همراه است. این بدان معناست که یک تکه یخ شناور هشتاد درصد از حجم خود را در زیر آب پنهان میکند و نمیتوان با نگاه اول و غیرمسلح به اندازه واقعی آن پی برد. به همین دلیل است که وقتی کسی میگوید tip of the iceberg در زبان انگلیسی منظور احتیاط در تحلیل به دلیل پنهان بودن جوانب کلیدی است. بنابراین tip of the iceberg در زبان انگلیسی میتواند به صورت کنایه هم بکار گرفته شود. مثال های متفاوت زیر را بررسی کنید و نحوه ی استفاده از این اصطلاح وضرب المثل را به خاطر بسپارید:

.I have to say that the Trump presidency is only the tip of the iceberg compared to what will come later

باید بگویم که به ریاست جمهوری رسیدن ترامپ تنها یک نقطه کوچک در مقایسه با اتفاقاتی که بعدا رخ خواهند داد.

.All that money we see go into the pockets of banks is only the tip of the iceberg compared to all that interest that is being generated

تمام پول هایی که بانک ها به جیب میریزند در مقایسه با تمامی نزول تولید شده از آن پول ها هیچ هستند.

.The level of success my CEO has is only the tip of the iceberg when it comes to the real wealth and power he holds

میزان موفقیتی که مدیرعامل من دارد در مقایسه با قدرت و ثروتی که او در اصل جمع آوری کرده به چشم نمی آید.

.When the U.S. president says 2 million jobs will be lost, he is only pointing out the tip of the iceberg of what can actually be tracked

هنگامی که رئیس جمهور ایالات متحده میگوید دو میلیون کار در شرف ناپدید شدن هستند، دارد در واقع به گوشه کوچکی از آنچه خواهد شد اشاره میکند.