عبارات اصطلاحی مربوط به Food (غذا) در زبان انگلیسی
در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی می شود که در آنها از واژه “ Food ” به معنی “غذا” یا “خوراک” استفاده شده است که از لحاظ گرامری دارای نقش اسمی می باشد. معنی این واژه به تنهایی و بدون ترکیب شدن با واژه های دیگر در خیلی از فرهنگ لغت ها به صورت زیر آمده است:
Food :
واژه “Food” با ترکیب با عبارات، حروف اضافه، و واژه های دیگر اصطلاحاتی را تشکیل می دهد که معانی کاملا متفاوتی با هم دارند. در اینجا لیستی از این اصطلاحات (Expressions)، و هم آیی ها (Collocations)ی مربوط به واژه “Food” را که یکی از کاربردی ترین لغات زبان انگلیسی می باشد تقدیم شما می کنم که امیدوارم مفید واقع شود:
خوراک ، غذا ، قوت ، طعامماده ای خوردنی که موجودات زنده برای ادامه حیات و یا لذت بخش بودن آنها را می خورند | Food |
وزارت محیط زیست، غذا و امور روستایی (در انگلستان) که مسئول حفاظت از محیط زیست و تولید مواد غذایی و استانداردها (همچنین مسئول مسائل زیست محیطی، ماهیگیری، کشاورزی و روستایی) می باشد. | DEFRA : Department for Environment, Food & Rural Affairs |
فائو؛ سازمان غذا و کشاورزی، یکی از سازمان های وابسته به سازمان ملل که با غذا و کشاورزی در سراسر جهان سروکار دارد. | FAO : Food and Agricultural Organization |
شرکت غذای خانه، شرکتی ژاپنی (مستقر در اوزاکا، ژاپن) که در حوزه تولید و فروش محصولات غذایی فعال است. | House Foods Corporation |
غذای یهودی، غذای سنتی مردم یهود | Jewish food |
پردازنده مواد غذایی Magimix، لوازم آشپزخانه تولید شده توسط شرکتMagimix برای خرد کردن و مخلوط کردن غذا | Magimix food processor |
وزارت کشاورزی شیلات و غذا، وزارت خانه ای در بریتانیا که هدف آن حفاظت و بهبود محیط زیست در سطح ملی و بین المللی است. | MAFF : Ministry of Agriculture Fisheries and Food |
اداره غذا و داروی ایالات متحده، آژانس دولت فدرال ایالات متحده که داروها و وسایل پزشکی جدید را تصویب یا رد می کند | US Food and Drug Administration |
چه کسی مواد غذایی مختلفی تولید کرده است؟ ، جمله ای رایج در بین یهودیان که برای شکرگزاری نعمت های خدادادی و به خصوص برای غذاهای مختلف استفاده می شود. | Who has created various kinds of food |
مواد افزودنی غذایی مصنوعی، مواد مصنوعی که برای بهبود طعم، عمر مفید غذا، و غیره به مواد غذایی افزوده می شوند. | artificial food additives |
غذای کنسرو شده، مواد غذایی که در قالب شیشه ای یا قوطی های فلزی نگهداری می شوند. | canned food |
غذای گربه، غذای مخصوصی که برای گربه ها آماده و ساخته شده است | cat food |
کسی که به خاطر خوردن غذا در حالت خفگی قرار بگیرد و نتواند نفس بکشد. | choked on his food |
غذای پخته شده، غذایی که از طریق جوشیدن، پختن، سرخ کردن و غیره تهیه شده باشد. | cooked food |
کیک شیطان، کیک شکلاتی تیره رنگ | devil’s food cake |
تندتند و با سرعت و یا با حالت وحشیانه غذا خوردن | devoured his food |
غذای رژیمی، مواد غذایی که باعث کاهش وزن می شوند | diet food |
غذای سگ، غذاهای مخصوص سگ | dog food |
مواد غذایی خوردنی، غذایی که می توان آن را خورد، غذای خوردنی | edible food |
کسی که از غذای خود لذت می برد، کسی که غذایش را دوست دارد. | enjoyed his food |