داستان کوتاه انگلیسی (سطح مبتدی)
موضوع این داستان درباره مردی است که برای دزدی به بانک می رود. این داستان انگلیسی با ترجمه فارسی است برای همین ما نیز ترجمه فارسی این داستان را بعد از متن اصلی داستان قرار دادیم. سطح این داستان کوتاه انگلیسی آسان است و همه افراد مبتدی می توانند آن را به راحتی بخوانند. دقت کنید در صورتی که معنی کلمه ای را نمی دانستید می توانید معنی آن را در دیکشنری پیدا کنید.
برای مشاهده متن انگلیسی از منوی سمت راست روی پرچم کلیک کنید.
از آنجایی خواندن کتاب داستان انگلیسی با ترجمه می تواند به خصوص برای افراد مبتدی، کمک زیادی کند تا در صورتی که متن اصلی را نفهمیدند از ترجمه فارسی آن استفاده کنند، ما نیز متن ترجمه فارسی این داستان کوتاه انگلیسی را در اینجا قرار می دهیم :
ترجمه فارسی
سه شنبه گذشته یک پیرزن برای خرید بیرون رفت. او به بانکی رفت و ماشینی را نزدیک در بانک دید. مردی از آن ماشین پیاده شد و به بانک رفت. پیرزن داخل ماشین را نگاه کرد. کلیدها روی قفل ماشین جا مانده بود.
پیرزن کلیدها را برداشت و به دنبال مرد وارد بانک شد.
مرد از جیبش اسلحهای بیرون آورد و به منشی بانک گفت : “همه پولها را بده.”
اما پیرزن این کار او را ندید. او به طرف مرد رفت، کلیدها را در دستش گذاشت و گفت : جوان، خیلی گیجی! هیچوقت کلیدهای ماشینت را در آنجا نگذار، هر کسی ببیند خیال دزدیدن ماشین به سرش می زند!
مرد چند ثانیهای به پیرزن نگاه کرد. سپس به منشی نگاه کرد و بعد کلیدهایش را گرفت، از بانک بیرون دوید، سوار ماشینش شد و بدون هیچ پولی به سرعت از آنجا دور شد.