جادوییترین روش آموزش زبان انگلیسی
در میان سیل متدهای مختلف آموزشی و بستههای ریز و درشتِ بازار، آیا روشی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد که معجزه کند؟ پاسخ کوتاه: بله!
شاید برای بسیاری از زبانآموزان جوان که متولد عصر ارتباطات دیجیتال هستند این پدیده کمی عجیب به نظر برسد؛ اما در زمانی نه چندان دور، و پیش از عصر اینترنت پرسرعت، ابزارهای آموزش زبان انگلیسی بسیار محدود بود. هر شهر نهایتا چند مؤسسه آموزش زبان داشت و آموزشگاهها نیز معمولا با روشهایی مشابه، به تدریس محتوایی مشابه میپرداختند و در نتیجه خروجی آنها نیز بسیار به هم شبیه بود.
در فضایِ بازارِ کتاب و بستههایِ آموزشی نیز جوِّ مشابهی حاکم بود. بستههای آموزشیِ Interchange یا Headway، البته نسخههای قدیمیشان، اسمهایی بودند که دهان به دهان میگشتند و اگر شما خیلی آدم باحال و پیشرویی بودید به سراغ کتابهای مجموعه Stage میرفتید و داستانهای سطح خودتان را مطالعه میکردید. این نهایت کاری بود که شما میتوانستید برای رشد زبانتان انجام دهید.
شهابسنگی که اکولوژی دنیای یادگیری زبان را دگرگون کرد
«اینترنت پرسرعت» از راه رسید. و همه چیز را تغییر داد؛ مثل باران شهابسنگی که نسل دایناسورها را منقرض کرد، و فضای زیستمحیطی زمین را تغییر داد. در مدتزمان بسیار کوتاهی، اسم دهها و بلکه صدها دوره آموزش زبان انگلیسی در گوشه و کنار مطرح گشت و تنوع آموزشی نیز با دسترسی به مقالات آموزشی ارزنده بینالمللی افزایش یافت. دورههایی که پیش از این مرسوم بودند نیز کم و بیش به حاشیه رفتند.
حتی کسانی که اهل مطالعه شخصی یا self-study بودند نیز به ابزارهای سریعتری مجهز شدند و امکان برقراری ارتباط آنلاین با اساتید خصوصی و یا پارتنرهای زبانی را به دست آوردند. پدیدهای که پیش از آن در کشور ما سابقه نداشت.
شاید اینطور به نظر برسد که چنین تغییر فضایی، سرشار از اثرات مثبت برای زبانآموزان است و نمیتوان هیچگونه آثار منفی برای آن تصور کرد. درست است؟
به جمعه بازار خوشآمدید!
فرض کنید که وارد یک بازار شلوغ میشوید. دنبال کالایی هستید تا شما را به هدفی که مورد نظرتان است برساند. ولی چالش اینجاست که دقیقا نمیدانید کدام کالا حل کننده مشکل شماست و شاید به اندکی مشاوره و تحقیق نیاز داشته باشید. اما با یک بازار شلوغپلوغ مواجه میشوید.
فضایی شلوغ، پر ازدحام و پر از کالاهای رنگاوارنگ و ادعاهای عجیب و غریب و دور از ذهن. هر فروشندهای در حال فریاد زدن و تبلیغ کالای خودش است. در چنین شرایطی «گیج شدن» و شاید «قیدِ همه چیز را زدن» یک عکسالعمل طبیعی است.
و این اثر طبیعی رشد ناگهانی اطلاعات در فضای آموزش زبان انگلیسی بود.
شاید برای کسانی که دنیای قبل از اینترنت پرسرعت را دیده بودند اینقدرها فضا گیج کننده بود. بسیاری از افراد قدیمی با راز یادگیری زبان آشنایی داشتند، اما ابزار عملیاتی کردن این راز را پیشتر در دسترس خود نداشتند. رشد سرعت انتقال اطلاعات این فرصت را در اختیار آنها قرار داد.
رازی که روزی یک راز نبود
آماده شنیدن راز آموزش زبان انگلیسی هستید؟
قبل از شلوغیهای عصر اینترنت، همه میدانستند که یادگیری زبان، یعنی یادگیریِ «مهارتها».
«یادگیری مهارتها» لزوما به معنای جستجو به دنبال جدیدترین متدِ آموزشی یا جدیدترین و جذابترین و خوشگلترین بسته آموزش زبان انگلیسی نیست. یادگیری مهارتها یعنی «آگاهی از مجموعهای از اطلاعات» و «تمرینِ مستمرِ» آنها. زبانآموزی که این کارها را انجام دهد، از هر طریقی که باشد، در طول زمان میتواند از زبان انگلیسی استفاده کند، انگلیسی بفهمد، حرف بزند، بخواند و بنویسید.
یک بار دیگر و این دفعه شفافتر: راز یادگیری زبان انگلیسی چیست؟ یادگیری زبان به معنای شرکت در گرانترین دورههای خصوصی و یا تهیه جدیدترین دوره آموزشی در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نیست. یادگیری زبان یعنی، «شناخت و تمرینِ سرفصلهایِ استانداردی که به شما امکان استفاده از زبان را میدهند.»
شاید شما بتوانید این کار را مستقل از هر کتاب و بسته آموزشی انجام دهید. کافی است بدانید که باید چه چیزهایی را بیاموزید و درباره آنها در فضای اینترنت جستجو کنید. اگر از این سرفصلها آگاهی ندارید لازم است که با سطوح زبان انگلیسی و مهارتهای لازم برای رسیدن به هر کدام از این سطوح آشنا شوید.
آموزش زبان انگلیسی بدون هیچ منبعِ از قبل تعیین شده؛ جادو همینجاست
واقعیت این است که شما مهارتهای لازم برای صحبت کردن و فهمیدن انگلیسی را از طریق کلنجار رفتن با کتابها و بستهها نخواهید آموخت. این کتابها و بستهها همگی ابزار «راهاندازی» شما هستند. این ابزار میخواهند شما را تا روشن شدن موتورتان هُل دهند. تا شما بتوانید به سراغ خود زبانِ هدف، یعنی فیلمها، مکالمات اصلی، پادکستها و سایر محتواهای زبان اصلی بروید.
برخی از زبانآموزان از دوره مقدماتی تا پیشرفته با کتابها و بستههای آموزشی رفاقت خاصی پیدا میکنند. و مدتها بعد از اینکه دوره پیشرفته را به پایان میرسانند، متوجه میشوند که دچار سَندرُمِ «هنوز درسمان به اینجا نرسیده است!» شدهاند. این رفتار نتیجه عدم آگاهی از رازِ زبانآموزی است.
به لطف وجود اینترنت شما میتوانید زبان انگلیسی را مستقل از هر گونه کتاب و مرجع آموزشی بیاموزید. شما میدانید که کدام سرفصلها را باید بیاموزید و کافیست بطور هدفمند و گام به گام با آنها آشنا شوید. اکثر مراجع علمی معتبر زبانی دارای وبسایتهای آموزشی هستند و در آنها آموزشهای گرامر، لغات، مکالمه و سایر مهارتها وجود دارد. وبسایت British Council یک نمونه از این مؤسسات است که اتفاقا یکی از مالکانِ سه گانه آزمون آیلتس هم است.
بسیاری از مدرسین خصوصیِ برجسته که برخی هم از دوستان من هستند، به هیچوجه در جلسات آموزشی خود از کتاب و بسته آموزشی از پیش تعیین شده استفاده نمیکنند. زیرا چنین استفادهای گذشته از اینکه منحصر به فرد بودن هر زبانآموز را نقض میکند، بطور ناخودآگاه این ایده را القا میکند که اصل و محورِ آموزش همین منابع هستند. این اساتید همگام استفاده از این منابع، خیلی دقیق به زبانآموزان جایگاه آنها را شرح میدهند تا سوء تفاهمی ایجاد نشود.
سؤال درباره Top Notch و Interchange ویرایش پنجم
گاهی زبانآموزان با اضطراب و دلهره زیاد، سؤالی مشابه این را مطرح میکنند که: «من دو ساله که دارم از Top Notch استفاده میکنم. اما شنیدم Interchange ویرایش پنجمش اومده! میگن خیلی بهتر و کاملتره! من الان چیکار کنم؟ اشتباه کردم رفتن تاپ ناچ؟ ول کنم برم اینترچنج؟ یا نه؟ چیکار کنم؟»
اشکالِ این سؤال، برخاسته از این ذهنیت است که یک بسته آموزشی حرف اول و آخر را در یادگیری زبان میزند. انگار که زبانآموز از روز اول، قرار است به یکی از منابع، سوگند وفاداری یاد کند و تا پایان دوران تحصیل خود به سراغ بسته دیگری نرود. این یعنی محدود کردن گزینهها. و داشتن گزینههای محدود یعنی مقدمهچینی برای شکست.
شما میدانید که به دنبال چه چیزی هستید. سرفصلها را میشناسید. مهارتهای لازمی که در پی آنها هستید را میشناسید. حالا میتوانید به تناسب، از هر منبعی که مناسب میدانید استفاده کنید. به منابع مختلف سر بزنید، سرفصلهای یکسان را از چند منبع متفاوت بخوانید و فیلمهای مربوط به آنها را ببینید. بجای اینکه خود را بصورت خطی و تک بُعدی رشد دهید، مهارتهایتان را چند جانبه توسعه دهید. جادوییترین روش آموزش زبان انگلیسی به همین سادگی است.
پس با این حساب، دورههای آموزشی و بستهها را دور بریزیم آیا؟
به هیچوجه! به شرطی که یادمان باشد، تمامی این منابع همانندِ چکشِ Thor برای متمرکز کردن مطالعه و یادگیری ما تنظیم و تهیه شدهاند، نه اینکه منبعِ توانایی ما و هویت آموزشی ما را در دراز مدت تعریف کنند.
اگر با افسانه Thor آشنا باشید و یا فیلمهای مربوط به آن را دیده باشید از اهمیت چکش او در جریان داستانش آشنا هستید:
« – من نمیتونم موفق بشم. بدون چکُّشم نمیشه!
+ مگه تو Thor خداوندگارِ چکشها هستی؟ اون چکش فقط قرار بود کمک کنه تا بتونی نیروت رو کنترل کنی.»
یک دوره آموزشی خوب و یا یک منبع مناسب میتواند به همین اندازه در انرژی، زمان و هزینه شما صرفجویی کند. اهمیت این موضوع به اندازهای است که ما در وبسایت آموختن ماههای متمادی را صرف تولید و ویرایش بهترین دوره آموزشی برای زبانآموزان سطح مقدماتی کردهایم. دورهای که بتواند به شما در یادگیری زبان انگلیسی از صفر و پایه کمک فراوانی نماید.
در همین دوره نیز با هم درباره اینکه اهمیت یک دوره و بسته آموزشی به چه اندازه است و چگونه باید از آن استفاده کرد صحبت کردهایم.
آموزش زبان انگلیسی ساده است؛ به شرطی که «ساده» را با «راحت» اشتباه نگیریم
به عنوان جمعبندی همه صحبتهای این گفتار: یادگیری زبان فرآیندی «ساده» است، یعنی «پیچیده» نیست. مسیر مشخصی دارد. شما کافیست با کنجکاوی خود، مهارتهای پایه را کسب کنید. و در سطوح استاندارد از A1 تا C2 پیشروی کنید. در این مسیر شما از منابع آموزشی برای یادگرفتن دانش پایهای و از محتوای زبان اصلی مانندِ فیلم و کتابهای اصلی و فایلهای صوتی برای تمرین و مشاهده و کاربرد آنها بهره میبرید. این مسیر واضح و روشن و «ساده» است.
اما این مسیر «راحت» نیست. یعنی شما نیاز دارید که به اندازه کافی انرژی، وقت و زمان و پشتکار به آن اختصاص دهید. شما نیاز دارید که اهداف اصلی خود را به درستی با شفافیت کافی تعریف کنید و برای رسیدن به آنها از دل و جان مایه بگذارید. برنامه یادگیری خود را حتی در روزهایی که حسش نیست پیگیری کنید و از شیرینی مسیر لذت ببرید. تنها در این صورت است که موفقیت شما تضمین شده است.