تفاوت Job, Work, Career, Employment
فرق و کاربرد واژه های Job, Work, Career, Employment
آیا می دانید که چه تفاوت هایی بین این واژه ها وجود دارد؟
این لغات که تقریبا معنی و کاربردی نزدیک به هم دارند، اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، ولی در واقع دارای معانی و کاربردهای متفاوتی می باشند.
اغلب دیده شده که ” Career” و ” Job” به جای یکدیگر مورد استفاده قرار گرفتن، اما آنها دو لغت از هم متفاوت هستند.
“Job” به معنی آن کاری است که شما در کوتاه مدت برای داشتن درآمد آنرا انجام می دهید.
” Career” نیز اغلب به معنی و مفهوم “Occupation” و حتی به جای همدیگر استفاده می شوند.
” Profession” نیز به معنا و مفهوم “کار تمام وقت” مورد استفاده قرار می گیرد.
به این مثال ها و توضیحات توجه کنید:
Job:
به معنی شغل است و در واقع آن کاری است که انسان برای امرار معاش و در ازای دریافت پاداش و یا پول انجام می دهد و از لحاظ گرامری نقش اسم را داد. مثال:
I’m looking for a new job
من دنبال یک شغل جدید می گردم.
I’ve applied for several jobs without success
من برای چند تا شغل اقدام کردم، اما موفق به گرفتنشون نشدم
Mori got a holiday job at a factory in Bristol
موری یک شغل تعطیلاتی(تابستانی مثلا”) در یک کارخانه واقع در بریستول به دست آورد.
Mori finally found a job in a bakery
موری سرانجام یک شغل در نانوایی پیدا کرد.
My son has been offered a job in Tokyo
به پسرم یک پیشنهاد شغل در توکیو شده است
Work :
به فعالیت هایی گفته می شود که با تلاش ذهنی یا فیزیکی انجام می شود. به عبارت دیگر به معنی “کار”، “کار کردن” است و به آن فعالیتهایی که در Job انجام می گیرد گفته می شود و از لحاظ گرامری هم نقش فعل و هم نقش اسم را داد. مثال:
I have a lot of work to do
من کلی کار دارم که باید انجام بدهم
I start work at 8 o’clock every morning
من هر روز ساعت۸ کارم رو شروع میکنم
I go to work by bus
من با اتوبوس به سر کار میروم
I know you’ve got a lot of work to do
میدونم که کلی کار برای انجام دادن داری/ میدونم سرت شلوغه
I started work when I was sixteen
من وقتی ۱۶ سالم بود کار کردن رو شروع کردم
Career :
حرفه، دوره خدمتی، تخصص رشته ایی؛ به معنی شغلی است که شخص برای یک دوره قابل توجهی از زندگی اش انجام می دهد، و معمولا با فرصت هایی برای پیشرفت همراه است. مثال:
A career in computer science
حرفه ایی در علم کامپیوتر
He has just started out on a career as a photographer
او به تازگی حرفه اش رو به عنوان یک عکاس شروع کرده است.
He sought a career as a lawyer
او دنبال یک حرفه به عنوان وکیل گشت
His career as a soldier ended with the armistice
حرفه ی او به عنوان سرباز با صلح جنگ به پایان رسد
He’s hoping for a career in the police force/as a police officer
او امید به حرفه ایی در نیروی پلیس به عنوان افسر پلیس دارد
Employment :
به معنی استخدام و خدمت کردن درجایی برای انجام کار می باشد، و معمولا اشاره به شغل دائمی دارد. مثلا شما برای جایی برای مدتی طولانی کار کنید. از لحاظ گرامری نقش اسم را دارد.
معمولا” انتظار میره که Job برای کارهای کوتاه مدت و Employment بیشتر برای کارهای بلند مدت و پرداخت منظم به کار رود. مثال:
After graduation, she found employment with a local finance company
او بعد از فارغ التحصیل شدن یک شغل دائم با یم شرکت مالی محلی یافت.
The new factory will provide employment for 300 people
کارخانه جدید ۳۰۰ اشتغال(دائم/بلند مدت) برای مردم بوجود خواهد آورد.