برنامه زبان آموزی و ۵ اصل مهم برای عبور از دیوار پیشرفت
داشتن برنامه زبان آموزی یکی از لازمههای موفقیت در این پروسه طولانی مدت است. یکی از زیباییهای فرآیند زبانآموزی این است که میتوان به تعداد افرادِ زبانآموز مسیرهای مختلف و متنوعی برای یادگیری زبان تعریف نمود. حقیقت این است که با اینکه نقطه شروع برنامه زبان آموزی برای بسیاری از زبانآموزان به یکدیگر شبیه است. لیکن با توجه به تغییرات متعددی که در طول زمان خواهد داشت، این برنامه به قدری تغییر خواهد کرد که برای هر فرد عملا منحصر به فرد خواهد بود.
یکی دیگر از ویژگیهای مشترک برنامه زبان آموزی برای بسیاری از زبانآموزان اصابت کردن به یک دیوار پیشرفت است. پس از مدتی، دیگر استراتژیهایی که قبلا برای موفقیت کافی بودند و اثر خود را در رشد داشتند دیگر جواب نمیدهند و روند رشد با یک دیوارِ حایل مسدود میشود. این نیز از ویژگیهای مشترک برنامههای زبانآموزی است.
پیشتر درباره اینکه یک برنامه زبان آموزی جامع باید چه ویژگیهایی داشته باشد با هم صحبت کردیم. در این گفتار ۵ اصل دیگر را بررسی میکنیم که رعایت آنها در طراحی و انتخاب یک برنامه، نه تنها موفقیت را تضمین میکند بلکه امکان عبور از دیوارهای مانع پیشرفت را نیز فراهم خواهد کرد.
اصل اول در برنامه زبان آموزی : توجه متعادل به مهارتهای اصلی زبان
مسیری که برای یادگیری زبان انتخاب میکنید باید به چهار مهارت اصلی زبان توجه کند و این کار را بطور متعادل انجام دهد. شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن مهارتهایی هستند که هیچکدام را نمیتوان از روند آموزش حذف کرد. طبیعتا با توجه به اهدافی که در زبانآموزی دارید میتوانید روی بعضی مهارتها بیش از سایرین تمرکز نمایید و این مانعی ندارد. اما نباید هیچ کدام از مهارت بطور کامل از برنامه زبان آموزی حذف شوند.
در کنار این مهارتهای اصلی، مهارتهای مکمل نیز باید مورد توجه قرار گیرند. مهارتهای مکمل مواردی همچون، گرامر، واژگان و تلفظ هستند. این که ما این مهارتها را مهارتهای مکمل مینامیم نباید شما را نسبت به اهمیت آنها فریب دهد. بدون این مهارتهای مکمل زبانآموز از تولید محتواهای جدید عاجز خواهد بود. پس حتما بررسی کنید که آیا برنامه زبان آموزی شما زمان قابل قبولی را به این مهارتها اختصاص میدهد یا خیر.
اصل دوم در برنامه زبان آموزی : چیدن یک پایه مستحکم
چند سطر پیش گفتیم که بیشتر برنامههای آموزشی زبان در ابتدا مشابه یکدیگر هستند. دلیل این تشابه این است که برای شروع یادگیری زبان، ناگزیریم که ابتدا تعدادی لغات، قوانین دستوری و عبارتهای پرکاربرد را بیاموزیم و حفظ کنیم.
برنامه زبان آموزی شما هر مقدار هم که دارای خلاقیت باشد نباید از این گامهای اولیه چشم پوشی کند. ادامه یادگیری زبان مبتنی بر برقراری یک پایه مستحکم و شالوده قوی است که اگر برنامه شما در همان ماههای آغازین به تولید آن کمک کند، در ادامه مسیر کار بسیار آسانتری را پیش روی خواهید داشت. اگر یادگیری واژگان برایتان دشوار است میتوانید از نرمافزارهای مفیدی همچون Memrise و یا Anki استفاده کنید.
اصل سوم در برنامه زبان آموزی : فعالسازی مهارتهای زبانی
همانطور که آغاز مسیر زبانآموزی برای بسیاری از زبانآموزان مشابه است، چالشها و مخصوصا آسیبهای راهی که طی میکنند نیز تشابهات فراوانی دارد.
زیاد پیش میآید که زبانآموزان در مراحل آغازین به مثابه حافظههای رایانهای مشغول جمعآوری اطلاعات زبانی بشوند. در این مرحله زبانآموزان لغات جدید میآموزند و حفظ میکنند، قواعد گرامری را به خاطر میسپارند و در مسیر تلفظ هم تمام تلاش خود را میکنند که نمادهای آوایی را بشناسند.
این فعالیتها همگی خوب و قابل تقدیرند. اما نکتهای که در این میان مورد غفلت واقع میشود این است که هیچکدام از این فعالیتها رشد مهارت محسوب نمیشوند. بخش عمدهای از فرایند رشد مهارت، زمانی رخ میدهد که زبانآموز بطور فعال از آموختههای خود استفاده کند. به بیان شفافتر یعنی زمانی که او مشغول فعالیتهای صحبت کردن ونوشتن است.
پس برای اطمینان از اینکه علاوه بر یادگیری محتوای زبان، مهارتهای خود را فعال نیز کردهاید تمام تلاش خود را بکار ببندید که هر چقدر سریعتر از آموختههای خود استفاده کنید.
اصل چهارم در برنامه زبان آموزی : در نظر گرفتن نقش عواطف و انگیزه
انگیزه یکی از فاکتورهای کلیدی در جداسازی زبانآموزِ موفق از دیگران است. بنابراین لازم است که برای یادگیری زبان دلایل کافی برای خودتان داشته باشید.
نکته مهم در این رابطه این است که لازم نیست این دلایلِ انگیزهبخش، از ابتدا تا پایان دوران یادگیری شما ثابت باشند. ممکن است در روند یادگیری و با کسب آگاهی بیشتر، با دلایل جدیدتر و انگیزهبخشتری آشنا شوید. یک برنامه زبان آموزی جامع سعی میکند که به بهانههای مختلف شما را با امور انگیزهبخش و دلایل بیشتر برای یادگیری آشنا کند.
اصل پنجم در برنامه زبان آموزی : رشد شخصیتی شما
این مورد شاید برای بسیاری از شما جدید و جالب باشد. بسیاری از ما وقتی در مورد شخصیت خودمان میاندیشیم، هویتمان را پدیدهای ثابت مینگاریم؛ چیزی که هر چقدر که جسم ما و زمان تغییر میکند همچنان ثابت است. حتی برخی از زبانآموزان برای خودشناسی بیشتر از تستهای روانشناسی استفاده میکنند. تستهایی که مانند مایر-بریگز شخصیت شما را در چهار حرف خلاصه میکنند.
خودشناسی به خودی خود امری پسندیده است. در این شکی نیست. اما باید حواسمان باشد که هویت ما و ویژگیهای شخصیتی ما بسیار انعطافپذیرتر از این حرفها هستند. گاهی ممکن است در مدت زمان کوتاهی یک تست برای یک فرد دو نتیجه کاملا متفاوت تولید کند.
بنابراین برنامه زبان آموزی شما نباید بر اساس یک شخصیت کوچک و ثابت و محدود طراحی شده باشد و باید به شما اجازه بدهد که ابعاد ناشناخته شخصیتی خودتان را مورد بررسی قرار دهید و آنها را رشد دهید. اگر به تصور خودتان فردی غیراجتماعی هستید میتوانید با یک برنامه مناسب از محیطهای کوچک و با ریسک کمتر آغاز کنید و در ادامه در فضاهای رسمیتر مهارتهای زبانی خود را رشد دهید.
طبیعتا یک برنامه زبان آموزی جامع به این پنج اصل محدود نمیشود و نکات فراوان دیگری را نیز باید مورد توجه قرار دهد. اما این پنج مورد از مهمترینهایی هستند که به شما کمک میکنند تا از دیوار پیشرفت عبور کنید.