افعال دو قسمتی با Bottle ، معنا و نحوه استفاده از آنها
معنا و کاربرد فعل Bottle
پیش از بررسی افعال دو قسمتی با bottle مناسب است معنای خود این فعل را بررسی کنیم. فعل bottle دارای معانی متعددی است. مهمترین آنها «مایعی را پس از تولید، داخل قوطی بستهبندی کردن» و «میوه و سبزیجات را به هدف نگهداری طولانیتر داخل ظرف دربسته ریختن» و یا گاهی «کنسرو کردن» است. مثال:
The mineral waters are bottled and sent to the market.
«آبهای معدنی داخل بطری ریخته و به بازار فرستاده میشوند.»
Before the invention of refrigerators, people had to bottle fruits.
«قبل از اختراع یخچال الکتریکی، مردم مجبور بودند که میوهها را داخل قوطی بریزند.»
آشنایی با پرکاربردترین افعال دو قسمتی با Bottle
در ادامه با هم تعدادی از افعال دو قسمتی که با bottle ساخته شدهاند را مورد بررسی قرار میدهیم. توجه داشته باشید که این افعال دو قسمتی با bottle ممکن است معانی بیشتری داشته باشند.
فعل Bottle away
این فعل به صورت bottle away something مورد استفاده قرار میگیرد. معنای این فعل «بستهبندی و ذخیره کردن چیزی» یا «تلانبار کردن و محصور کردن وتلاش برای فراموش کردن چیزی (در امور غیر فیزیکی)» است. مثال:
This company has bottled away an entire olive oil storehouse.
«این شرکت به اندازه یک انبار کامل روغن زیتون، بستهبندی و ذخیره کرده است.»
People usually try to bottle away their negative emotions, but it only gets worse.
«افراد، معمولا تلاش میکنند که عواطف منفی خود را در درون خود بریزند و آنها را فراموش کنند، اما با این کار اوضاع بدتر میشود.»
فعل Bottle out
این فعل که بیشتر به یک اصطلاح شبیه است به صورت بدون مفعول یعنی bottle out به کار میرود. این فعل هممعنای cop out و معادل «عوض کردن تصمیم در لحظه آخر از روی ترس» یا همان «جا زدن» است. مثال:
I was going to tell the boss my real opinion but I bottled out.
«من قصد داشتم که به رییس نظر واقعیام را بگویم اما نهایتا ترسیدم.»
The dogs were barking at each other, but when the door was opened both of them bottled out.
«سگها به همدیگر پارس میکردند. اما وقتی که درب باز شد، هر دوی آنها ترسیدند (و از حمله به یکدیگر جا زدند).»
بخوانید: چه صفتهایی در انگلیسی دارای ing- و چه صفاتی دارای ed- هستند؟
فعل Bottle up
کاربرد این فعل به صورت bottle up something است. معنای این فعل «تلاش کردن برای بروز ندادن احساسات و عواطف و آنها را در وجود خود حبس کردن» و یا «با به تأخیر انداختن کاری تولید مشکل کردن» است. مثال:
Psychologists believe that bottling up your emotions can lead to physical illnesses.
«روانشناسان معتقدند بروز ندادن عمدیِ احساسات و عواطف به بیماریهای جسمی منجر میشود.»
My request for loan has been bottled up in the bank.
«درخواست من برای وام در بانک گیر کرده است.»