لغات کاربردی
Pusillanimous بزدل/ترسو/ضعیف Deference تن در دهی/تسلیم/احترام گذاری Articulate شمرده سخن گفتن Satiate سیر کردن/اشباع کردن/سیر/اشباع Repose آرامش/سکون/آسودگی Repudiate انکار کردن/رد کردن Requite تاوان دادن/جبران کردن/پاداش دادن Puerile بچگانه/کودکانه/احمقانه intractable سرپیچ/لجوج Posit قرار دادن/ثابت کردن Palliate تسکین دادن/آرام کردن Esoteric محرمانه/سری Propriety نزاکت/مراعات آداب نزاکت Proliferate زیاد شدن/کثیر شدن interregnum دوره حکومت موقتی/فاصله Prodigal ولخرج/پر تجمل Militate
لغات کاربردی
Eschew اجتناب کردن/خود داری کردن Exigent ضروری/واجب Catalyst عامل فعل و انفعال اجسام شیمیایی Divine خدایی/الهی/کشیش Idiosyncrasy طرز فکر ویژه/طبیعت مخصوص/حال مخصوص Exculpate تبرئه شدن/معذور داشتن Dupe ساده دل/گول خور Chaos بی نظم/هرج و مرج Connoisseur خبره Larceny دزدی/دستبرد/سرقت Euphemism استفاده ی کلمه ی نیکو برای موضوع یاکلمه ی نامطلوب Lassitude
لغات کاربردی
در این مطلب چند لغت کاربردی و معانی آن ها را آورده ایم. Decorum رفتار بجا /ادب Placate آرام کردن/تسکین دادن Plastic پلاستیک/قالب پذیر/نرم Ossify استخوانی شدن/استخوانی کردن Tirade سخنرانی طولانی وشدیداللحن Seraphic وابسته به فرشتگان سرافین arbitrate حکم کردن Scintilla جرقه/اثر Mar آسیب رساندن/اذیت کردن Venerable محترم/قابل احترام ارجمند Veracity