کلمات متشابه
مناسب eligible مهاجر، غریب immigrant مهاجر، کوچ کننده emigrant مشرف، نزدیک imminent بلند، والامقام eminent تهاجم irruption انفجار و فوران eruption غذا fare زیبا، بازار مکاره fair در، دروازه gate طرز راه رفتن gait زندان gaol مقصود، دروازه (بازی) goal گروه، جماعت horde اندوخته، ذخیره hoard تمام و کلیه whole سوراخ hole درشکه hansom خوش تیپ handsome گوزن نر hart قلب، دل heart فاقد شرایط لازم ineligible ناخوانا illegible صاف و ساده، رک گو ingenuous باهوش، کاردان ingenious چنگ، بربط lyre دروغگو liar کاهش دادن lessen درس lesson سیما، قیافه mien پست، ناچیز mean فطرت، خمیره، غیرت mettle فلز metal کان کن، معدنچی miner پایین مقام minor پیچیده، گره دار knotty شیطان،