مرخصی

داستان کوتاه یک روز مرخصی(اصل داستان در نسخه انگلیسی سایت)

دو کارگر کارخانه با هم صحبت میکردند. زن گفت: من میتونم کاری کنم که رئیس یه روز مرخصی بم بده. مرد پاسخ داد: و چه جوری این کار رو میکنی؟ زن گفت: فقط وایسا و تماشا کن و اونوقت خودشو سر و ته از سقف آویزون کرد. رئیس داخل شد و گفت داری چکار میکنی؟ […]